جدول جو
جدول جو

معنی چشمه کمره - جستجوی لغت در جدول جو

چشمه کمره
(چَ مَ کَ مَ رَ / رِ)
دهی است از دهستان ایتوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 24 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 12 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آبادبه کرمانشاه واقع است. جلگه و سردسیر است و 60 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان سیاه چادربافی و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ رایتوند بوده برای تعلیف احشام به قشلاق میروند و در سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ مَ رِ)
دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار که در 24 هزارگزی خاور بیجار و 12 هزارگزی جنوب شوسۀ بیجار به زنجان واقع است. تپه ماهوری و سردسیر است و 430 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، لبنیات و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالیچه بافی و راهش مالرو است ولی در تابستان از طریق تخت اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ کَ رَ / رِ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 36 هزارگزی شمال سنقر و 4 هزارگزی باخترگردکانه بالا واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 170تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
عین الچشمه زاره، چشمه ای است معروف در بحرین. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
آبی است بنوموجن بن ضباب را و بدانجا کوهیست که عمود نامند و بدین حفیره نسبت کنند و عمودالحفیره گویند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ ری یَ)
آبی است در نجد ازآن بنی عمرو بن قعین بن حارث بن تغلبه بن دودان بن اسد بن خزیمه. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
آبی است در سلیله ازکوه قطن و در آن نخل هایی است. (از معجم البلدان) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای است در کنار رود سیم بار متعلق به بجنورد که زراعتش آبی و هوایش گرم است و پانزده خانوار سکنه دارد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 244)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مَ / مِ)
کار خوب و پسندیده. (آنندراج) :
چاک در پیرهن یوسف عقل افکندند
چشمه کاریست که در دست زلیخای دل است.
صائب (از آنندراج).
رجوع به چشمه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ قَ رَ / رِ)
دهی است از دهستان قلعه کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 32 هزارگزی شمال خاوری سنقر واقع و متصل به هزارخانی بالاست. کوهستانی و سردسیر است و 110 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه هزارخانی و چشمه، محصولش غلات حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
آبی است به یمامه. (منتهی الارب) (آنندراج). آبی است از آبهای بنی اسد که خالد بن ولید در جنگهای رده بدانجا فرودآمد. و این آب در وادیی به همان نام غمر است و میان ثجر و تیماء قرار دارد. مردی از مسلمانان گوید:
جزی اﷲ عنا طیئافی بلادها
و معترک الابطال خیر جزاء
هم اهل رایات السماحهو الندی
اذا ما الصبا الوت بکل خباء
هم ضربوا بعثاً علی الدین بعدما
اجابوامنادی فتنه و عماء
و خال ابونا الغمر لایسلمونه
و ثجت علیهم بالرماح دماء
مراراً فمنها یوم اعلی بزاخه
و منها القصیم ذو زهی و دعاء.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا